اکتفا بر چیزی موجود کردن، مثلاً کرباسی به خیاط دهند تا جامه قطع کند، اوگوید: کرباس کم است. گویند: هست وبود کن، یعنی هر قدر که هست همان جامه تیار کن. (آنندراج) : یک بوسه دار بیش نباشد لبان یار باید برای قوت دل هست وبود کرد. طالب لاری (از آنندراج). رجوع به ’هست’ و ’هست وبود’ شود
اکتفا بر چیزی موجود کردن، مثلاً کرباسی به خیاط دهند تا جامه قطع کند، اوگوید: کرباس کم است. گویند: هست وبود کن، یعنی هر قدر که هست همان جامه تیار کن. (آنندراج) : یک بوسه دار بیش نباشد لبان یار باید برای قوت دل هست وبود کرد. طالب لاری (از آنندراج). رجوع به ’هست’ و ’هست وبود’ شود